Thursday, October 31, 2002



میگم: سلام...
میگه : شما؟!
میگم: منم ديگه! يادت رفت؟!‌
ميگه: اصلا به جا نميارم!‌
ميگم: بابا! اونهمه باهم دوست بوديم!‌ يادته اون روز که با هم رفتيم اون پارک قشنگه؟!
ميگه: نه!‌
ميگم: يادته اونروز من اومدم خونتون پيشت موندم، کلی با هم بازی کرديم؟!
ميگه: نه!
ميگم: بابا اونروز که داشتی ميرفتی‌ اومدی‌ دم خونمون خدافظی! يادت رفت؟!
ميگه: يادم نمياد!‌ حالا دست از سرم برميداری؟!!
ميگم: آهان يادم اومد... تو از اون روز به بعد مُردی!‌

ببخشيد مزاحم شدم!

[ | | 23:46 ]



! Blue, Like a Sea