Tuesday, May 28, 2002



فردا، امروز دیروز دیگری خواهد بود... دیروزی که مثل همه دیروزهای امروز تنها ردپایی کمرنگ بر خاطراتت باقی می گذارد.
زمانی میرسد که احساس میکنی از آن روزها قرنی گذشته است و آدمهایش از آن عصری دیگرند... درست انگار که آن خاطرات را در زندگی دیگری تجربه کرده ای.
دوستان زندگی های قبل به نظر آشنا می آیند، چهره تو هم حتما خاطره ای را برای آنها زنده می کند، لبخندی و حال و احوالی ...
وقت ندارم! برای امروزم خیلی کار دارم!

[ | | 00:29 ]



! Blue, Like a Sea